مرگ خاطره

ساخت وبلاگ

خاتونم

این روز ها حس میکنم

چیزی در من بار ها و بار ها میمیرد

چیزی شبیه انتظار

انتظار برای لمس دستانت

برای دیدن دوباره‌ی چشم هایت

انتظاری مثلِ

ساعت ها خیره ماندن به عقربه ها و نیامدنت،

دارند میمیرند در من 

هرچند که یک بار مرده ام ..

خاطرت هست ؟

که چه عاشقانه صدایم میکردی

اما، بی رحمانه

رهایم کردی ...

بعد از رفتنت، 

من مردم و خوب آموختم 

که دیگر محتاج عشق محبت

و سلامی از کسی

نباشم ...

 

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sharabhasti بازدید : 213 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 22:34